شناسایی تیپ های رفتاری
شناسایی تیپ های رفتاری
چون همیشه این سوال مطرح میشود (در همه دنیا) که من چه تیپ رفتاری دارم، برای درک این مسئله دائماً تلاش میشود و معمولاً تلاشهایی که با مثالهای ملموس همراه هستند، قابل درک تر و مفید ترند.
یکی از این مثالها مربوط به یک آسانسور است و یک داستان را تعریف میکند. آسانسوری را در نظر بگیرید که درش دارد بسته میشود و مسافری هم به شدت مایل است که قبل از بسته شدن در آسانسور، داخل شود.
حالا ۴ مسافر هم داخل آسانسور هستند. بر اساس رفتار این ۴ نفر میتوان تیپ رفتاری آنها را معلوم کرد:
یکی از مسافران داخل آسانسور خیلی عجله دارد و نمیخواهد معطل شود (برونگرا و وظیفه محور)یکی از مسافران خیلی پرانرژی و پرشور است، مانع بسته شدن در میشود و به مسافر جدید خیر مقدم میگوید (برونگرا و مردم محور)مسافر سوم، نظر خاصی ندارد، با لبخند و صبورانه منتظر است که ببیند چه میشود (خوددار و مردم محور)مسافر آخری هم در همین حال دارد حساب و کتاب میکند که آیا این آسانسور تحمل وزن نفر اضافه را دارد یا خیر (خوددار و وظیفه محور)
در این مثال که البته خیلی هم شاید علمی نباشد، به خوبی ۴ تیپ رفتاری نشان داده شده است، در اولی D غالب است که میخواهد زودتر به کارش برسد، در دومی I غالب است و در همین حال هم تعامل میکند، سومی S غالب دارد که عکس العمل تند نشان نمیدهد و در فکر گذر از این مرحله است، و آخری هم که C غالب دارد، مراقب است که استانداردها رعایت شوند.
نکته جالب این است که در این مثال به خوبی مشهود و ملموس است که چطور ممکن است افراد مختلف در سازمان، نسبت به یک واقعه یا رخداد،عکس العملهای مختلف داشته باشند و ما باید این گوناگونی را درک کنیم و برای آن احترام قائل باشیم.
اگر این را درک کنیم و عواقب آن را بشناسیم، میتوانیم مسائل مربوط به عواقب این برداشتها و عکس العملها را به خوبی مدیریت کنیم و مهمتر از آن میتوانیم افراد را بسته به شاخصه های رفتاری شان در موقعیتهای مناسب به کار بگیریم و از توان آنها بهره ببریم.
حالا فرض کنید که به اینها توجه نکنیم. چه میشود؟
S را مامور کارهای فوری و فوتی میکنیم، C را در کارهایی که در آنها سرعت بر دقت ارجح است میکنیم، D را ساعتها معطل دریافت نتایج از دیگران میکنیم و I را از دیگران ایزوله میکنیم. این اقدامات میتواند سازمان را با مشکلات و چالشهای جدی مواجه کند.