سایه بیمهری بر سر مسکن مهر پردیس
به گزارش ساختمان آنلاین به نقل از شفقنا، طرح ساخت مسکن مهر که تاکنون سه رئیسجمهور و چهار وزیر به خود دیده با دغدغه تأمین مسکن ارزان قیمت برای اقشار ضعیف و دهک های پایین جامعه قریب به ۱۴ سال پیش و از اوایل دولت نهم کلید خورد.
خیلی ها به امید داشتن یک چهاردیواری، پس اندازهای اندک خود را به جیب پیمانکاران سرازیر کردند. هرچند این طرح به خانه دار شدن تعداد زیادی از افراد منتهی شد؛ اما از آنجا که این پروژه بدون انجام طرح های مطالعاتی و چشم انداز توسعه شهرها آغاز شد، مسائلی را در حوزه اجتماعی پدید آورده که مثال واضح آن مسکن مهر پردیس است.
ساکنان این واحدها از یکسو به دلیل نبود امکانات اولیه شهرنشینی و زیرساخت های رفاهی و اجتماعی با چالش های جدی مواجه اند و از سوی دیگر مالکان نسبت به خلف وعده های مکرر مسئولان در تحویل واحدهای نیمه تمام و تکمیل و رفع نواقص این واحدها معترض اند.
پروژه ای که در دولت گذشته به کلی رها شد و سال ها معلق ماند و در دولت سیزدهم نیز با شیب کندی دوباره فعال شده؛ اما علیرغم وعده های مکرر، بسیاری از مالکان این واحدهای مسکونی بلاتکلیف اند و ارزش وجوه پرداختی آنها به طرز قابل توجهی کاهش یافته است.
با نگاهی کوتاه و مختصر به مبادی شهر پردیس توده ای از ساختمان های چند طبقه و یکنواخت به چشم می خورد که از نظر دسترسی به مراکز اقتصادی با ایرادات زیرساختی روبهرو بوده و ساکنان این مناطق را برای برخورداری از مزایا و امکانات شهری در مضیقه قرار داده، حال این پرسش مطرح است که عدالت اجتماعی در واحدهای مسکن مهر پردیس به چه صورت تأمین شده؟ آیا ساکنان این خانه ها، به این حس درونی رسیده اند که هیچ فرقی با تمام آنانی که در شهری مثل تهران زندگی می کنند، ندارند؟
متأسفانه نگاهی به تمام امکانات شهری ای که در مسکن مهر پردیس برای مردم در نظر گرفته شده است، باعث می شود به سؤالات مطرح شده پاسخی منفی داد. زیرا در برخی نقاط حتی پرتراکم فازها حتی یک شعبه از تمامی بانک های کشور وجود ندارد! فراهم نشدن خدمات و امکانات ضروری زندگی برای ساکنان مسکن مهر پردیس، با اصل عدالت اجتماعی در تعارض است. توجه به این طرح از دریچه محدود تهیه مسکن و نادیده گرفتن ضروریات حیات جمعی، محرومیت ساکنان را از یک زندگی حداقلی به دنبال دارد.
تاکنون ساخت و سازها در این پروژه به احداث واحد مسکونی و خیابان کشی محدود مانده و خدمات و تأسیسات لازم برای تأمین نیازهای ضروری ساکنان، به آینده موکول شده و نسبت به ضرورت آن کمتر توجه شده است. بنابراین هزینه های مالی، اجتماعی و روانی زندگی در این مراکز بسیار بالاست.
نیک پور، ساکن فاز ۱۱ پردیس، نگران است که این مسئله به دنبال خود پیامدهای منفی و آسیب های اجتماعی متعددی به همراه داشته باشد. او تأکید می کند: برای پیشگیری از آسیب ها، راهی جز ایجاد و احداث مراکز رفاهی و خدمات رسانی عمومی وجود ندارد.
نیک پور سه سال است که در این فاز سکونت دارد و می گوید: از سه سال گذشته تاکنون به رغم افزایش جمعیت، امکاناتی طراحی و تعبیه نشده و بین میزان جمعیت و امکانات حداقلی هیچ تناسبی برقرار نیست و گاهی با جمع آوری آورده مالی ساکنان، بلوکی را تجهیز و محوطه سازی و سنگ فرش می کنند، بلوک ما را سه سال و چهار ماه است که تحویل داده اند اما در همان روزهای اولی که تحویل دادند، بابت کنتور و وصل گاز و بسیاری از مسائل از جیب خودمان هزینه کردیم و حتی با تانکر آب می خریدیم.
اینجا خبری از ایستگاه آتش نشانی و داروخانه و مراکز بهداشتی و درمانی نیست. اینجا حتی بازار روز و نانوایی و فضای سبز و عابر بانک هم ندارد: ساکنان این واحدهای مسکونی، برای ساده ترین مسائل متحمل سختی می شوند.
فاز ۱۱ با حدود ۶۰ هزار نفر جمعیت یک عابر بانک ندارد و مردم مجبورند برای انتقال وجه تا داخل شهر پردیس بروند. درحالی که با یک پیگیری ساده مسئولان می توان چندین دستگاه عابر بانک راه اندازی کرد. پردیس با حدود ۲۰ دقیقه فاصله، نزدیکترین شهر به تهران است، اما نبود امکانات، زندگی در آسمانخراش های پردیس را بغرنج کرده، مردم برای خرید مایحتاج روزانه در مضیقه اند، نانوایی ها اغلب به خاطر گران فروشی و کم فروشی چندین ماه پلمب می شوند و یا آرد دولتی ندارند. برای خرید میوه هم نرخ ها گاهی نسبت به مناطق شمالی تهران گران تر است، چون نظارتی نیست و مغازه دار می گوید از تهران تا اینجا کلی کرایه می دهد و اگر محصولم را گران تر عرضه نکنم، صرفه اقتصادی ندارد. درحالی که بخشی از ساکنان واحدهای مسکونی پردیس به دلیل توان مالی حداقلی در این نقطه زندگی می کنند.
بخشی هم به علت افزایش شدید قیمت ملک در تهران، از سرناچاری در این واحدها ساکن شده اند. بنابراین نمی توانند مایحتاج خود را با قیمت بالا خریداری کنند.
مجبوریم با تماشای تلویزیون، خودمان را سرگرم کنیم
نبود پارک، مجتمع تفریحی و سالن ورزشی گلایه مشترک تمامی ساکنان فازهای پردیس است. نیک پور باتوجه به آنکه جنس دغدغه هایش اجتماعی است، به ما از تبعات اجتماعی این مسئله می گوید: وقتی امکانات تفریحی و مراکز خریدی در کار نباشد، زنان بیشتر آسیب می بینند، چرا که مردان از صبح تا شب مشغول کارند، اما زنان غیرشاغل تک و تنها بدون هیچ امکاناتی در خانه حضور دارند و این مسئله به افسردگی و تهدید سلامت روانی آنها و مشاجره و تنش میان زوجین منجر می شود. حتی اگر فرزندی هم داشته باشند، مشکلاتشان بیشتر است، چون فضایی برای بازی و سرگرمی بچه ها وجود ندارد، این مسئله اختلاف میان زوجین را تشدید می کند. همسر خودم شاغل بود اما به خاطر بعد مسافت، خانه نشین شد و طبیعتا نبود امکانات تفریحی، مشکلاتی را در زندگی ما پدید آورده است.
بسیاری از ساکنان این واحدها اتومبیل ندارند و نمی توانند هر زمان که اراده کردند برای تغییر حال و هوا به تهران بروند. اینجا ایستگاه تاکسی و مسیر اتوبوس رو ندارد و کرایه های سنگینی به مردم تحمیل می شود. آنهایی که در مرکز شهر تهران مشغول کارند باید صبح ها دو- سه ساعت زودتر راه بیفتند و غروب با چندین ساعت تأخیر به خانه ای برسند که در بیرون از آن هیچ فضایی برای شادمانی و تخلیه هیجان وجود ندارد. در بلوک ما چندین خانواده به همین خاطر از هم جدا شده اند. اینجا محکومیم به اینکه داخل خانه بمانیم و با تماشای تلویزیون خودمان را سرگرم کنیم.
البته نیک پور به تازگی تصمیم گرفته، اتاق ۲۰ متری زیر بلوکش را به سالن ورزش تبدیل کند و با گذاشتن یک دستگاه دوچرخه ثابت و فوتبال دستی به تغییر روحیه خودش و سایر ساکنان فاز ۱۱ کمک کند.
این امکان برای خیلی از فازهای مسکن مهر پردیس مهیا نیست. کردی، ساکن فاز ۸، این پروژه را ساخت و سازی سفید و بی روح توصیف می کند که فضای سبز درست و درمانی ندارد، در سراسر این فاز فقط دو پارک کوچک ایجاد شده و اگر درختکاری در کوچه ها و معابر فرعی و رنگ آمیزی انجام شده، به همت ساکنان بوده است. اگرنه، به ما خیابان هایی با ساختمان هایی سفید و بی روح تحویل می دادند. حتی یک نهال نکاشته اند و فضایی برای تفریح و سرگرمی وجود ندارد.
احتمال افزایش ضریب افسردگی
یک کارشناس حوزه مسکن سال ها پیش نسبت به نبود خدمات تفریحی برای ایجاد حس شادمانی در ساکنان واحدهای مسکن مهر هشدار داده بود. محمدمهدی مافی گفته بود: در صورت بی توجهی به زیرساخت های تفریحی، خدماتی و اجتماعی احتمال افزایش ضریب افسردگی ساکنان این مناطق وجود دارد. ساکنان یا باید به طور مداوم برای هر تفریح معمولی از این محله ها دور شوند یا به ناچار در این فضا باقی بمانند که هردو اقدام، زندگی این افراد را از حالت تعادل خارج می کند.
از ابتدای تعریف پروژه مسکن مهر این بحث مطرح بود که خانه و محل زندگی با ساختمان متفاوت است اما متأسفانه طراحان این پروژه نه تنها در بعضی موارد به انتخاب محل مناسب و جانمایی مسکن توجه نکردند، بلکه حتی از مسائل بالادستی همچون جامعهشناسی، فرهنگ و شهرسازی غفلت کردند.
سوای این ها چنین بستری می تواند فضایی مستعد برای بروز ناهنجاری های اجتماعی باشد، بنابراین به همه این موارد باید ناامنی را هم اضافه کرد: اینجا دستگیره در هم سرقت می شود و معتادان متجاهر مواد مصرف می کنند و شبانه اتومبیل های مردم را سرقت کرده و اصطلاحا به خفت گیری و زورگیری روی می آورند، بنابراین خیلی ها جرأت نمی کنند برای یک قدم زدن ساده در محدوده خانه خود تردد کنند و خانواده ها نمی توانند بچه ها را برای بازی به بیرون از خانه بفرستند.
وجود سگ های ولگرد هم بر گستره ناامنی ها افزوده است و این مسئله تردد را برای زنان و کودکان سخت می کند. کردی، ساکن فاز ۸ در این باره می گوید: به علت ترس و واهمه، برخی زنان از یک پیاده روی ساده امتناع می کنند چون می ترسند از کنار سگ ها عبور کنند.
تمامی این مشکلات ریز و درشت گاهی ساکنان این واحدهای مسکونی را وسوسه می کند که به تهران برگردند. هرچند «کردی» به رفتن فکر نمی کند و علیرغم تمامی سختی ها میل به ماندن دارد، اما نیک پور گاهی این فکر از ذهنش عبور می کند که به تهران برود، حتی اگر شده در خانه ای ۳۵ تا ۴۰ متری زندگی کند و از این منطقه و مشکلاتش برای همیشه خلاص شود.
با این حال، او هربار پشیمان می شود: اینجا را خانه خودم می دانم و دوست دارم با پیگیری، موانع را از سر راه بردارم. رفتن من یا آنهایی که می توانند بروند کمکی به اصل ماجرا نمی کند. کسانی که توان رفتن ندارند باید چه کنند؟ ساکنان اینجا فقط همسایه نیستند، بلکه یک خانواده اند. ما بسیاری از مشکلات را درکنارهم حل کرده ایم و به این شکل تبدیل به یک خانواده بزرگ شده ایم. بنابراین نمی توانم به راحتی واحدم را بفروشم و فقط به خودم فکر کنم.
اختلافات مالی پیمانکار با شرکت عمران
پر واضح است که در مسکن مهر پردیس به تاسیسات روبنایی و زیربنایی همچون مدرسه و مراکز درمانی و خدماتی به طور کامل بی توجهی شده، درحالی که طبق اصول شهرسازی برای ایجاد مراکز درمانی مسائلی همچون جمعیت و بعد مسافت تعریف شده اما در مواردی فاصله واحدهای مسکونی با مراکز درمانی به قدری زیاد است که بیم آن می رود بیمار به بیمارستان نرسد.
نیک پور در این زمینه عنوان می کند: حدود ۲۰ تا ۲۵ دقیقه طول می کشد که آمبولانس به این منطقه وارد شده و جان مصدوم را نجات دهد. برهمین اساس پس از پیگیری مستمر توانستیم یک موتور اورژانس را در مدرسه اجتماع محور مستقر کنیم که باتوجه به میزان جمعیت کافی نیست، همانطور که تعداد مدارس هم به نسبت جمعیت کافی نیست و در هر کلاس بالای ۴۰ دانش آموز حضور دارند. اغلب مدارسی که اینجا ساخته شده، کاربری آموزشی ندارد. به عنوان مثال دیوار یکی از مدارس در حال فروریختن است و آنجا را به محلی برای دپوی ماشین آلات شهرداری تبدیل کرده اند.
موارد زیادی را باید در فهرست بلند مطالبات ساکنان مسکن مهر پردیس گنجاند، از نبود حمل و نقل عمومی داخلی و مشکلات آسفالت معابر تا اختلاف پیمانکاران با شرکت عمران پردیس.
کردی ساکن فاز ۸ پردیس توضیح می دهد که این فاز حمل و نقل عمومی داخلی ندارد و برای رفتن به پردیس یا باید وسیله نقلیه داشته باشید و یا اینکه از تاکسی های اینترنتی استفاده کنید، اما باتوجه به شرایط اقتصادی جابهجایی از طریق تاکسی های اینترنتی سخت است. تنها یک اتوبوس، در زمان های مشخصی به تهران رفت و برگشت دارد. آسفالت معابر هم نابسامان است و به لکه گیری نیاز دارد. کوچه ها شیب دار است و به دلیل مشکل آسفالت، سنگ و خاک و گل و لای وارد خیابان می شود و پس از بارندگی، به دلیل عدم لایروبی جوی ها، محلی برای عبور آب وجود ندارد و آب سر ریز شده و وارد کوچه ها و خیابان ها می شود و تردد را برای اهالی دشوار می کند.
بخشی از کاستی ها به اختلافات مالی پیمانکار با شرکت عمران ارتباط دارد و به گفته کردی، اکثر پیمانکاران از نصب و راه اندازی آسانسور شانه خالی می کنند و بابت هر چیز کوچکی پروژه را متوقف می کنند تا مردم به شرکت عمران پردیس اعتراض کنند و این شرکت به خاطر مردم با پیمانکار وارد میز مذاکره شده و مطالبات وصول شود.
۱۱ سال از ثبت نام و واریز پول برای تحویل مسکن مهر پردیس گذشته است اما این روزها تعلل در تحویل واحدهای مسکونی متقاضیان را بی تاب کرده است.
یکی از مالکان در فاز ۵ پردیس می گوید: به ما وعده دادند که ۱۸ ماهه واحدها را تحویل می دهند ولی در حال حاضر با گذشت ۱۱ سال تحویل نداده اند. طبق قرارداد، باید ۳۱ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان واریز می کردم اما اعلام کردند هرکس بیشتر و سریع تر واریز کند، زودتر واحدش را تحویل می گیرد، آن زمان چهار میلیون و ۸۰۰ هزار تومان اضافه واریز کردم که این مبلغ در تابستان ۹۴ قیمت یک پراید بود. امروز با آورده خودم به همراه مبلغی که اضافه واریز کرده ام، همچنان نصبیات بلوکم مانده و مسئله مربوط به نبود اعتبارات است. در صورت اختصاص اعتبار تمام واحدهای مسکونی مهر ظرف ۶ ماه تکمیل شده و آماده تحویل است. اما به علت عدم پرداخت هزینه ها و عدم وصول مطالبات پیمانکار از سوی شرکت عمران پردیس، پروژه مسکن مهر بلاتکلیف مانده است.
طلب هزینه مازاد برای تحویل واحدهای مسکونی
این در حالی است که تحویل این واحدها می تواند مشکلات بسیاری از مالکان مستأجر پروژه که تحت فشار پرداخت اجاره بهای سنگین قرار دارند را رفع و به روان تر شدن عرضه و تقاضای مسکن و کاهش قیمت ها کمک کند.
مالک فاز ۵ پردیس، می گوید: اوایل با نیت اجاره دادن، این واحد مسکونی را خریداری کردم ولی در حال حاضر هر مالکی اگر واحدش را تحویل بگیرد تمایل به سکونت دارد. شرایط اقتصادی آنقدر بغرنج است که حاضریم بدون رفع نواقص، در واحدها ساکن شویم، ما آرزو به دل ماندیم که سرمای زمستان پردیس را تجربه کنیم، اما پیمانکار بلوک های نیمه کاره ساخته و پروژه را به شکل کارگاهی نگه داشته است و ما بدون آنکه خانه را تحویل بگیریم، همچنان بابت وام، کارت قسط پرداخت می کنیم.
طلب هزینه مازاد برای تحویل واحدهای مسکونی و بهروز نیز، موضوع دیگری است که اوقات مالکان را تلخ کرده، چرا که این اقدام خلاف قانون است.
یکی دیگر از مالکان فاز ۵ در این رابطه می گوید: شرکت عمران پردیس به این بهانه که قرارداد مربوط به ۱۰ سال پیش است، واحدها را ناقص تحویل می دهد، اما مگر مردم بابت پرداختی موظف خود تأخیری داشته اند که باید بهای اضافه ای بپردازند؟ شرکت تأخیر داشته و ۱۰ سال مردم را دوانده است! خیلی ها دیگر توان پرداخت اجاره ندارند و حاضرند در واحدی که هنوز تکمیل نشده ساکن شوند و یا در یک گوشه چادر بزنند. در حال حاضر باید بالغ بر ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان هزینه کرد تا خانه قابل سکونت باشد. مسکنی که قرار بود به مردم تحویل دهند، خانه ای قابل سکونت بود، نه اینکه علاوه بر وازیر وجه به شرکت عمران پردیس، پرداخت قسط وام و خرید عرصه، برای خرید پکیج و رادیاتور و کولر و شیرآلات هم از مردم پول دریافت کنند. این ها در تعهد شرکت عمران پردیس است اما این شرکت به مفاد قرارداد خود متعهد نبوده است.
این مالک از رقم تعیین شده برای خرید و اجاره عرصه هم گلایه می کند. او بیان می کند: حدود سه یا چهار سال پیش عرصه را با ۱۵ میلیون تومان خریداری می کردند و در حال حاضر به ۴۵ تا ۶۰ میلیون تومان رسیده است. می گویند از روزی که سند پنج برگی را تحویل گرفته و عرصه را خریداری نکرده ایم، مستأجر شرکت عمرانیم و باید اجاره عرصه را پرداخت کنیم! نرخ این اجاره در سال ۹۶ متری ۱۴۰ هزار تومان محاسبه شد، که سالیانه یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بود، اما در حال حاضر به سالی ۶ میلیون تومان رسیده. در حالی که همین امسال تا مردادماه یک قیمت بود، از مرداد تا بهمن ماه قیمتی دیگر و از بهمن ماه به بعد دوباره قیمت جدیدی اعلام خواهد شد، اما براساس چه فرمولی این محاسبات انجام می شود؟ هیچ فرمول درستی در این زمینه وجود ندارد.
روز به روز پیچیدگی و دشواری ها و ظرافت های اجتماعی مسکن مهر پردیس بیشتر آشکار می شود و عدم تحقق وعده های مسئولان در سال های گذشته یأس و سرخوردگی را در بین متقاضیان به دنبال داشته است. بسیاری از متقاضیان، تمام سرمایه زندگی خود را در این طرح صرف کرده اند و ناکامی آنها، احساس بی اعتمادی نسبت به هر وعده ای را تقویت کرده است. این پروژه که به عنوان نسخه ای برای درمان اقشار کم درآمد تجویز شده، اکنون عوارضی برای اقشار کم درآمد و آسیب پذیر ایجاد کرده است.
من یه زن سرپرست خانواده هستم از سال 90 تمام پس انداز و کلی قرض این واحد را خریداری کردم زون2 فاز 11 پردیس نمیدانستم اولویت اول زون 5 و 4 و 1 میباشد به ما در مدرسه گفته بودند اول 1 بعد 2 ولی حالا کلک کثیفی خوردم و آن اینکه هنوز بعد از 12 سال مستاجری و با 52 سال سن هنوز خانه دار نشده ام مگر من تا کی زنده ام خانه بدوش مستاجر بدن لرزه هر سال که چقدر صاحبخانه اضافه می کند سفره ام کوچک ولی جیب صاحبخانه پر…. من که دولت را نمیبخشم شما رو نمیدانم.فریاد ما در دل خون شده و هیچ کسی صدای ما را نمیششششنود.
من یه زن سرپرست خانواده هستم از سال 90 تمام پس انداز و کلی قرض این واحد را خریداری کردم زون2 فاز 11 پردیس نمیدانستم اولویت اول زون 5 و 4 و 1 میباشد به ما در مدرسه گفته بودند اول 1 بعد 2 ولی حالا کلک کثیفی خوردم و آن اینکه هنوز بعد از 12 سال مستاجری و با 52 سال سن هنوز خانه دار نشده ام مگر من تا کی زنده ام خانه بدوش مستاجر بدن لرزه هر سال که چقدر صاحبخانه اضافه می کند سفره ام کوچک ولی جیب صاحبخانه پر…. من که دولت را نمیبخشم شما رو نمیدانم.
من خودم از سال 91 ثبت نام کردم اونم زون 2فاز 11 پردیس حدود 35 تا قسط بانک مسکن رو هم دادم هنوز تحویل ندادند مستاجر هستم و هر سال باید صاحبخانه را راضی کنم که دیگه امسال تحویل میدهند یعنی تف به این زندگی.