قیمتهای نجومی اجارهبها در همدان
به گزارش ساختمان آنلاین: روش محاسبه اجاره خانه بر اساس نرخ مسکن در سال های گذشته کلی تغییر کرده است بطوری که اگر پنج سال پیش رهن کامل یک واحد مسکونی با نسبت یک به شش محاسبه می شد و اگر ارزش یک خانه میلیارد تومان بود آن را به عدد ۶ تقسیم می کردند تا رهن کامل آن به دست آید این روزها قضیه به نحو دیگری اجرا می شود.
بر اساس یافته های منتشره تقاضای مسکن شهری همواره به دلایلی از قبیل افزایش جمعیت، تشکیل خانواده های جدید، مهاجرت از روستا به شهر که امروز مهاجرت استان به استان کلان دیگر در شرف اتفاق است، تخریب ساختمان های قدیمی و مستهلک و مواردی از این دست به شکل روز افزون در حال افزایش است تا آنجا که شناسایی دقیق و کمی عوامل تاثیر گذار بر قیمت مسکن و برآورد قیمت مسکن بر اساس عوامل تشکیل دهنده آن از اهمیت ویژه استراتژیکی برخوردار است.
با تفاسیر عنوان شده بدون شک داشتن سرپناه و مأوا از جمله نیازهای اولیه ای است که محال است نادیده گرفته شود، یک خانواده می تواند داشتن اتومبیل را در زندگی شخصی خود نادیده انگارد یا بطور مثال بخشی از مایحتاج خورد و خوراک را از سفره معیشتی خود بزند، اما به هیچ وجه نمی تواند با بی سرپناهی و نداشتن یک سقف امن برای خود و خانواده خویش کنار بیاید چرا که داشتن مأوا و سرپناه از الزامات انکار ناپذیر زندگی انسانی است و در این راستا حتی پرندگان و جانداران دیگر هم به صورت غریزی به دنبال مأوا و آشیانه ای امن و راحت هستند.
این روزها اگر چرخی در شهر همدان بزنید و به بنگاه های معاملات ملکی مراجعه کنید برای اجاره یک واحد منزل مسکونی نقلی آن هم نه در بهترین نقطه شهر که از امکانات رفاهی فول برخوردار باشد بلکه خانه ای در پایین ترین نقطه شهر با امکانات حداقلی با ارقام نجومی و لیست بلندی از قیمت ها روبرو می شوید که در جا مغز هنگ می کند.
این اتفاقات و ارقام نجومی مسکن در حالی برروی زبان ها و ذهن هاست که سنت سکنی گزینی در بین گذشتگان و قدیم ترها از قدر و ارزش والایی برخوردار بوده بطوریکه همیشه بر این ادعا بودند که یک خشت و یک لبه از طاقچه خانه خود را با هزاران هزار طلا و درهم و دینار قابل تعویض و برابری نیست.
تقریبا ۱۰ درصد قیمت خانه بابت رهن و پول پیش محاسبه می شود
متاسفانه آنچه که این روزها در شهر همدان شاهد هستیم این است که ۱۰ درصد قیمت و پول خانه بابت رهن خانه محاسبه می شود و به همین منوال ۱۰ درصد از پول پیش خانه را باید بابت اجاره پرداخت نمود؛ بطور مثال اگر یک میلیارد ارزش واقعی کل خانه تخمین زده شود، مستاجران جهت اجاره این منزل باید حداقل ۱۰۰ میلیون پول پیش خانه و در ماه بابت اجاره بهای آن یک میلیون تومان به موجر پرداخت کنند.
این روند محاسبه تصاعدی قیمت خانه همین طور بصورت پلکانی تا بالاترین نقطه شهر پیش می رود که اگر بگوییم با این روند افزایشی قیمت مسکن و اجاره بها کارد به استخوان خانه بدوشان رسیده، مبالغه گویی نیست.
بر همین اساس بسته به ارزش ملک و موقعیت منطقه ای منزل مسکونی، اجاره بها و رهن تعیین می گردد و در حال حاضر خانه های چند میلیاردی که در بالای شهرهمدان قرار دارند اگر برای اجاره انتخاب شوند مستاجر بایستی تا سقف ۵۰۰ میلیون تومان پول پیش و ۱۰ میلیون بابت اجاره بهاء خانه مورد نظر پرداخت کند که با این محاسبات نجومی قیمت مسکن برق سه فاز از کله مستاجر ین می پراند و بی قوارگی و ناتراز بودن رهن و اجاره آدمی را تاسر حد جنون پیش می برد.
حال این روند فزاینده قیمت مسکن این سوال را در ذهن ها متبادر می سازد که آیا درآمد مردم و بخصوص قشر کارگر به ۱۰ برابر در ماه رسیده است؟! که باید از این مقدار کم درآمد خود، ۵۰ درصد را هم بابت اجاره مسکن پرداخت نماید، چراکه با درآمدهای امروزی و با تورم استخوان شکن باید یک کارگر حداقل ۲۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد تا بتواند در یکی از نقاط شهر مسکن و منزلی اجاره کند.
بر اساس اعلام مرکز آمار ایران در زمستان ۱۳۹۹ بیشترین نرخ تورم نقطه به نقطه به استان همدان با ۳۹.۴ درصد افزایش و کمترین آن مربوط به استان سیستان و بلوچستان با ۱۲.۹ درصد افزایش، مربوط می شد، به عبارتی خانوارهای استان همدانی به طور متوسط ۱۰ واحد درصد بیشتر از میانگین کل کشور و خانوارهای استان سیستان و بلوچستان ۱۶ واحد درصد کمتر از میانگین کل کشور را در بخش اجاره بهاء مسکن هزینه کرده اند.
باوجود توضیحاتی که در سطر فوق از میانگین رشد تورم و تاثیر آن بر قیمت مسکن در همدان بدان اشاره شد باید اذعان داشت که این روند فزاینده قیمت مسکن در همدان همچنان به قوت خود باقی است و بنوعی ماراتن قیمت مسکن بدون خط پایان است.
با تفاسیر عنوان شده در رابطه با ماراتن افزایش قیمت مسکن در همدان باید تعداد بیشماری از افراد قید خانه دار شدن خود را بزنند چراکه وقتی قیمت یک واحد مسکونی بطور مثال سه ملیارد تومان باشد یک جوان از قشر متوسط تا بخواهد زندگی خود را جمع کند و پس اندازش به سه میلیارد برسد قیمت همان واحد مسکونی یاد شده به ۱۵میلیارد می رسد و بنوعی قیمت ها ده برابر می شود و هیچ وقت فرد مورد نظر به بهشتی که در سر می پرورانده دست پیدا نمی کندچون هر چقدر هم دوندگی کند به گرد پای آن هم نمی رسد چراکه ماراتن قیمت مسکن هیچ خط پایانی ندارد.
حال این سوال مطرح است که آیا کشوری با وسعت یک میلیون و ۶۰۰ و چند هزار کیلومترمربعی نباید جوابگوی این تعداد مستاجر و بی سرپناه باشد در حالی که بر اساس داده های منتشره بیشتر اراضی و زمین ها متعلق به خود دولت است.
آنچه که در رسانه ها بوق و کرنا می شود، تشویق جوانان به ازدواج و فرزند آوری است اما آیا زیر ساخت های اولیه تشکیل یک زندگی در خورشان یک خانواده جوان ایرانی فراهم شده است که بتوانند با حداقل استرس ها و دغدغه ها زندگی کند؟
متاسفانه این سیکل معیوب بی سرپناهی همچنان جریان دارد و انگار قائله و معضل خانه بدوشی نمیخواهد ختم بخیر شود و همچنان درد بی خانمانی کارد را به استخوان رسانده است.