حاشیهنشینی با آمارهای متناقض به حاشیه رفت
به گزارش ساختمان آنلاین: کلیپهای منتشر شده در فضای مجازی که تخریب خانههای حاشیهنشینان را به تصویر میکشید، علاوه بر برانگیختن احساسات عمومی در جامعه، بار دیگر موضوع ساماندهی حاشیهنشینی را به یکی از اصلیترین دغدغههای حوزه مسکن بدل کرد؛ دغدغهای که دولت تدبیر و امید با وجود مانورها و تبلیغهای بسیار پیش از هر دوره ریاستجمهوری، به عقیده بسیار از کارشناسان در اجرای سیاستهای مربوط به کاهش آن با شکست مواجه شد. با این حال، دولت سعی دارد با ارائه آمارهایی پرتناقض، خلاف این موضوع را ثابت کند.
بیتالله ستاریان، کارشناس حوزه مسکن در این رابطه به «ساختمان آنلاین» میگوید: یکی از علائم این که ما در بخش مسکن کمبود داریم، افزایش حاشیهنشینی است. مروری بر آمار افزایش حاشیهنشینی نشان میدهد که در این زمینه چهقدر کسری داریم و برای این که مقدار کسری مسکن را در کل جامعه نسبت به تعداد خانوارها محاسبه کنیم، باید وارد مقوله حضور مسکن در سبد خانوار شویم که درصد آن در هر منطقه متفاوت است. محاسبه این موارد نتایجی بسیار علمیتر از آمارها بهدست میدهند.
وی ادامه داد: در حوزه مسکن، کسری بسیار بزرگی در کشور وجود دارد که براساس برآوردها بالای 5 میلیون است اما هرگاه آماری منتشر میشود، از وجود خانههای خالی در کشور خبر میدهند که این موضوع بههیچعنوان علمی نیست. این که میگویند خانوار در جامعه مساوی با مسکن است، یعنی سهم مسکن در سبد خانوار زیر 15 درصد است و حاشیهنشینی نیز زیر نیم درصد.
ستاریان عنوان کرد: اعلام وجود خانه خالی در کشور، آن هم در این حجم وسیع، یعنی سهم مسکن در سبد خانوار به زیر 8 درصد رسیده و حاشیهنشینی بهطور کامل از بین رفته است. این دقیقا همان تعارضی است که در زمینه خانههای خالی در کشور وجود دارد و متاسفانه هرچقدر هم به دولت و مجلس گفته میشود که باید به این موضوع دقت کنند، توجهی نمیشود.
ستاریان تصریح کرد: این که اعلام میشود در تهران حدود 4 تا 5 درصد حاشیهنشینی وجود دارد، یعنی در عرض 20 سال، تهران دوبرابر خواهد شد. در بزرگ شدن تهران شکی نیست اما این که چرا با وجود این اوضاع همچنان حاشیهنشینی در حال افزایش است، جای سوال دارد؛ این یعنی مشکل مسکن داریم و مهاجرت معکوس. بهطور مثال، کسی که در سعادتآباد به دنیا آمده و بزرگ شده، مجبور است برای تشکیل خانواده به حاشیه شهر و یا محلههای ارزانتری مانند مانند جمهوری و جوادیه برود. این مهاجرت معکوس از نوع مخرب است، نه اقتصادی. در حالتی دیگر اما فردی از روستای خود به شهر میرود و پس از کسب علم و تجربه به آنجا بازمیگردد و به تولید یا آموزش میپردازد که این مهاجرت از نوع مثبت است.
این کارشناس حوزه مسکن در ادامه میگوید: بارها اعلام شده که روی این فرضیه که در کشور خانه خالی وجود دارد مانور ندهید، چراکه چنین چیزی در کشور وجود ندارد. اگر آمار سال 95 نشان داد حدود 2 میلیون و 500 هزار خانه خالی در کشور موجود است، یعنی 700 هزار خانه خالی موجود غیرعادی است و مابقی آن به عنوان ذخیره مسکن شناخته میشود که امری کاملا معمول است. دلیل آن هم این است که با امضای برجام، بسیاری از پروژهها که 75 درصد به بالا بودند، در همان سال تکمیل شدند تا از فضای باز بازار در ان دوران استفاده کنند. اما متاسفانه این موضوع به فریبی برای مجلس و ابزاری برای دولت در جهت لاپوشانی مشکلات حوزه مسکن تبدیل شده است.
وی در پاسخ به این پرسش که کاهش حاشیهنشینی در کشور چهقدر زمان خواهد برد، عنوان کرد: برای حل مشکل مسکن در کشور به هیچ وجه نباید به دنبال راهکار کوتاه مدت بود. مسکن موضوعی است که خانوادههای ایرانی در حدود 47 سال، یعنی از دوران قبل انقلاب با آن دستوپنجه نرم میکنند. بنابراین، صورت مساله بسیار بزرگ است و نمیتوان با راهکارهای یکساله آن را حل کرد و به برنامهای 10 تا 20 ساله نیاز است.