رسانه در خدمت قدرت، نه حتی ثروت!
قدرت رسانه پیشتر برای کسب ثروت بود اما حالا تبدیل به ارائه خدمات برای کسب خود قدرت شده است!
به گزارش ساختمان آنلاین، رسانه و شبکههای اجتماعی که روزگاری امر سنتی خود را پیش میبردند و تنها در مسیر آگاه سازی جامعه و سرگرمکردن آن پیشگام بود حالا به عنوان یک سلاح استراتژیک توسط بازیگران و کمپانیهای چندملیتی اداره میشوند و میتوان نتایج عملکرد آنان را در تمامی سطوح زندگی بشر دید. اثرگذاری و اثرپذیری رسانه به قدری بزرگ و وسیع است که بازیگران رسانههای بزرگ در حقیقت قدرتمندترین جریانهای حال حاضر جهان محسوب میشوند. قدرتی که پیشتر برای کسب ثروت بود اما حالا تبدیل به ارائه خدمات برای کسب خود قدرت است. با بررسی تخصصی و فنی روی موارد متعدد از جمله شبکههای اجتماعی مشخص میشود که مهاجمان این سلاح استراتژیک که امروزه تهدید بزرگ جهانی محسوب میشوند اهداف متعدد و متفاوتی دارند. در این یادداشت به بازیگران اصلی جنگ رسانهای و حضور آنان در خط مقدم مبارزه با ارزشها پرداختهام.
بازیگران سیاسی
ماهیت سیاسی شبکههای اجتماعی و رسانهها را هیچ کس نمیتواند منکر شود، ماهیتی که اگر با دقت به آن نگاهی بیندازیم خواهیم دید انگیزه سیاسی و رسیدن به آمال و آرزوهای عدهای خاص که قدرت مطلق رسانهها را دارند اولین انگیزه شکلگیری کمپانیهای چندملیتی غولهای رسانهای است. بازیگران سیاسی که از شبکههای اجتماعی و رسانههای برای پیشبرد اهداف و برنامههای سیاسی خود بهره میبرند و برای اجرایی کردن آن دست به هر اقدامی حتی جعل واقعیت میزنند و یا واقعیت را آنطور که دوست دارند نشان میدهند. همانطور که پیشتر اشاره کردن این بازیگران دارای سلاح استراتژیکی هستند که قدرت را برای کسب قدرت مدیریت میکنند.
بازیگران سیاسی در جنگ رسانهای و شبکههای اجتماعی عمدتا به دنبال بیثبات کردن سیستمهای سیاسی و از پای درآوردن نظامهای مستقل است که البته این تاثیرگذاری میتواند از ورود و دخالت در أمور و نتایج انتخابات سیاسی در سطح کشوری و یا محلی باشد یا از طریق نفوذ و جاسوسی علیه کشورهای مستقل که تمامی این رویدادها را میتوان در اثرگذاری جهت بیاعتمادی جامعه به واحد سیاسی خلاصه کرد.
بازیگران اقتصادی
هرچند به باور نویسنده این یادداشت جنگ رسانهای به دنبال کسب قدرت و تاثیرگذاری در جامعه است اما برای رسیدن به این وضعیت گاه پای بازیگران اقتصادی نیز با جایگاه خاص و ویژه باز میشود. اصولا در جهان امروز قدرت سیاسی منجر به کسب ثروت مضاعف نیز می شود و در نتیجه بازیگران اقتصادی در جنگ رسانهای و استفاده آنان از سلاح استراتژیک به خوبی دیده میشود. برهم زدن نظم اقتصادی و بهرهبرداری وسیع از بحرانهای سیاسی یکی از دلایل ورود و همکاری بازیگران اقتصادی با بهرهبرداران سیاسی است. کمپانیهای چندملیتی که هدف اول آنان قدرت است طبیعتا از ثروت بیکران جهان رسانه نیز بهره میبرند و شرکای آنان که بازیگران ترکیبی سیاستمداران شدهاند جهت اعمال و نفوذ به دولتها از مسیر اقتصاد پیش میروند. کنترل جهان که بخشی با بازیگران سیاسی پیش میرود با بازیگران اقتصادی تکمیل و با وجود این دو گروه امکان دستکاری جهان از طریق سلاح استراتژیک به نام رسانه و شبکههای اجتماعی بسیار آسان میشود. در جهان امروز که قدرت و ثروت نقش اساسی را در ابتذال کشیدن واقعیت و حقیقت بازی میکند تصور کنید کشورهای مستقل و به دور از مافیای قدرت و ثروت چگونه تحت شدیدترین آماج سلاح استراتژیک قرار میگیرند.
جنگ رسانهای و رقبای آن
همانطور که در جنگ رسانهای بازیگران سیاسی و اقتصادی نقشآفرینی بزرگی دارند در مقابل آن نیز جهاد مقابل این سلاح استراتژیک نیز میتواند به عنوان بزرگترین مانع در مقابل این سلاح خطرناک که مهندسی افکار عمومی میکند قرار بگیرد. رقبا و مهاجمان میدان نبرد دیجیتال جریانهای افشاگر به دنبال حقیقت است. در جنگ رسانهای بیش از هر رویدادی دستکاری حقیقت رخ میدهد. در صورت مقابله با این رویه و تقویت موقعیت برتری حقیقت آن زمان است که بازیگران سیاسی و اقتصادی با وجود صرف میلیاردها دلار دچار بحران میشوند. هرچند که جنگ رسانهای بسیار پرهزینه و پرنفوذ در لایه اجتماع است اما به همان میزان نیز امکان تقابل با این جنگ رسانهای وجود دارد. در این جنگ بیش از هر امری تلاش برای بازگویی حقیقت و برملا کردن ترفندهای رسانهای خطرناک میتواند موثر واقع شود. جامعه مخاطب هرچند دچار بحران هویت و پذیرش واقعیت شده است اما به دلیل اینکه در جنگ رسانهای ابزار میتواند کوچکترین امکانات باشد به همین دلیل گاه یک اکانت ساده در شبکههای اجتماعی میتواند یک غول چندملیتی را به بحران بکشاند. با نگاهی به افشاگران جهان به خوبی درمییابیم که هرچند با غول بزرگی روبرو هستیم اما امکان شکست سلاحهای ساختگی آنان نیز وجود دارد.
*محمود رضا کبیری یگانه
کارشناس رسانه و فضای مجازی