مرگ خاموش سیاست با بروز پدیده «سلبریتی- سیاستمدار»
ظهور سلبریتی –سیاستمداران ضد سیستم نتیجه این افول و تضاد شکاف بین سخنان نخبگان سیاسی در مورد حفظ آزادی و دموکراسی و فقدان آزادی و ناتوانیای است که اکثر شهروندان امریکایی با آن مواجه هستند.
محمودرضا کبیری یگانه، کارشناس رسانه: مفهوم سلبریتی سیاستمدار از مفاهیم مدرن ادبیات سیاسی دنیاست، از چند دهه گذشته به تدریج جوامع مختلف شاهد حضور شخصیتهای مشهور غیرسیاسی در مناصب سیاسی بودهاند، از رونالد ریگان و ارنولد و جوزف کمپ در آمریکا گرفته تا آمیتاباچان در هند و جوزف استرادا در فیلیپین و نمونه اخیرتر زلنسکی رئیسجمهوری اوکراین از چهرههایی هستند که از دنیای ورزش و بازیگری و موسیقی وارد دنیای سیاست شدهاند و حتی توانستهاند مورد اقبال عمومی مردم نیر قرار گیرند.
روندهای مشابهی را میتوان در اروپا، ترکیه، فیلیپین و اکنون ایتالیا و نقاط دیگر جهان مشاهده کرد: با کاهش کیفیت زندگی و دسترسی به نیازهای اساسی و تعمیق تضادهای سرمایهداری بازار آزاد رویکردهای مرتجعانه رو به رشد بودهاند. ظهور سلبریتی –سیاستمداران ضد سیستم نتیجه این افول و تضاد شکاف بین سخنان نخبگان سیاسی در مورد حفظ آزادی و دموکراسی و فقدان آزادی و ناتوانیای است که اکثر شهروندان امریکایی با آن مواجه هستند.
اما با توجه به رشد شبکههای اجتماعی و فضای مجازی این پدیده در حال فراگیر شدن است، اینکه یک سلبریتی یا چهره مشهور بتواند به مرور زمان و بر اثر عوامل مختلف مورد اقبال مردم قرار گیرد، نکتهای متفاوت از آن چیزی است که در این نگارش بنا داریم به عنوان یک چالش جدی بررسی کنیم؛
ورود سلبریتیها به دنیای سیاست در چند دهه گذشته در غالب کشورها یک استثناء بوده، اما آن چیزی که میتواند به عنوان یک چالش و نگرانی مورد توجه اندیشمندان سیاسی و کارشناسان قرار گیرد، سلبریتیزدگی سیاسی و حضور پررنگ و مؤثر سلبریتیهای غیرسیاسی در موضوعات مهم سیاسی و اجتماعی است؛ گرچه سیاست به معنی مدرن آن متعلق به عموم مردم است و همه مردم حتی مردم عادی هم در همه امور حق رأی و اظهارنظر و اثرگذاری دارند، اما آن چه محل نگرانی و تردید است، اثرگذاری بیش از حد سلبریتیهای سیاسی بر موضوعات مهم و تخصصی سیاسی است؛ جایی که تصمیمات نیاز به حضور احزاب، نخبگان سیاسی، اندیشمندان، پژوهشگران و محققان سیاسی و اجتماعی دارد، اما سلبریتیهای سیاسی با سوار شدن بر موج محبوبیت و شهرت، درباره مواردی که کمترین اطلاعات و دانشی از آن دارند، اظهار نظر کنند و به دلیل اثرگذاری آنها بر فکر و روح جامعه، جامعه دچار بحران شناخت و بینش شود.
اینکه یک سلبریتی در یک انتخابات نظر خود را بر له یا علیه یک نامزد اعلام کند هم مدنظر این نوشته نیست، سلبریتیها مثل همه مردم میتوانند آزادانه نظر خود را در موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی ابراز کنند، اما مرز مهم اعلام نظر با سمت و سو دادن به افکار عمومی باید محل توجه و تدقیق باشد.
اینکه یک ورزشکار، هنرمند و هر چهره شناخته شده دیگری این حق را به خود بدهد که در مورد همه موضوعات تخصصی اعم از سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جامعه اظهار نظر کند و متوهمانه خود را در قالب یک صاحب نظر ببیند، نقطه شروع بحران و خطاست.
متأسفانه در سالهای گذشته جامعه ایران به شدت از این پدیده رنج میبرد، سلبریتیهایی که با موج سواری و با سوءاستفاده از شهرت و محبوبیت خود به همه امور تخصصی ورود میکنند و با اظهارنظرهای غیرتخصصی و غیرکارشناسی جامعه را دچار تردید، بدبینی و خطای شناخت میکنند؛ این پدیده متعلق به یک حزب و جناح خاص در کشور ما نیست، بلکه ما شاهد اثرگذاری سلبریتیهای سیاسی در موضوعات مختلف در طیفهای متنوع سیاسی در کشور هستیم.
متأسفانه این روزها به جای اینکه شاهد اظهارنظرهای تخصصی و علمی افراد مجرب، نخبگان سیاسی، متخصصان حزبی و اساتید دانشگاهی و فرهیخته در مورد موضوعات مختلف و مرتبط باشید، شاهد دست به دست شدن استوریها، نقلقولها و غر و لندهای جانبدارانه سلبریتیهای سیاسی در فضای رسانهای و سیاسی کشور هستیم؛ پدیدهای که به شدت آسیبهای ناگواری به دنبال دارد و اگر در خصوص این پدیده به صورت صحیح و منطقی تحقیق، تبیین و تشریح نشود، در آینده عواقب ناگوارتری به دنبال خواهد داشت.
در چنین چشماندازی مبرهن است که تودههای مردم، مشوقها و محرکهای سرگرمکننده عاطفی را به جای قدرت دموکراتیک واقعی انتخاب کنند و یا حتی بدتر از آن ترجیح دهند تا فسادی که انتظار بروز آن از قدرتمندان سیاسی میرود از سوی شارلاتانهای سرگرمکننده ایجاد شود و نه از سوی کانالهای منظم و بوروکراتیک نخبگان سیاسی تکنوکرات.
در نهایت میتوان گفت که با توجه به نو بودن این پدیده نحوه مقابله با آن نیز هنوز ناشناخته است و غالبا نحوه کنترل و برخورد با سلبریتیهای سیاسی نیز در سالهای اخیر، غیراثربخش و معمولا تشنجآفرین بوده است؛ سلبریتیهای سیاسی به این دلیل که به مرور زمان در فضای ذهنی افراد حضور داشتهاند دارای محبوبیت و مقبولیت خاصی هستند و نحوه کنترل آنها نیز زندان و جریمه و محدودیت نیست، بلکه باید با شناخت این پدیده و بررسی عوامل مختلف و مؤلفههای گوناگون، رویکردهای دقیق، علمی و مؤثر در قبال این پدیده بهکار گرفته شود؛ اینکه غالب اپوزیسیونهای نظام، سلبریتیهایی هستند که نه به دلیل دانش و تجربه سیاسی، بلکه به دلیل سلبریتی بودن، مورد توجه جامعه قرار گرفتهاند، نشان میدهد که این پدیده باید خیلی جدیتر مورد توجه مسئولان و کارشناسان قرار گیرد تا پدیده سلبریتی سیاسی celebrity politics به پدیده سلبریتی اپوزیسیون Opposition politician celebrity تغییر داده نشود.
محمودرضا کبیرییگانه
کارشناس رسانه